آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

انتقاد از خود

آپ قبلیم اصلا خوب نبود. تو این سبک کارم جالب نیست. اول اینکه از یه سری نماد استفاده کرده بودم که اونا فقط پیش خودم تعریف شده بودن و این زیاد جالب نیست. دوم این که از نظر ادبی هم زیاد جالب نبود. در کل ساحل واسه من معادل تمام داشته هایی هست که یک روزی از دست رفته و الان به بزرگترین آرزوهایی تبدیل شده که یک نفر می تونه داشته باشه. دست نیافتنی بودن این آرزو ها چیزی نیست که نیاز به گفتن  داشته باشه. به هر حال هر اشتباهی یه تاوانی داره. گاهی از دست دادن تاوانی می شه که ما حتی حق اعتراض بهش رو نداریم. اما وقتی میاد میگه این دریاست که ساحل رو می سازه حرف قشنگی می زنه چون تعریف متفاوتی از ساحل داره.


بیگانه نوشت:

Somebody rip my heart out
And leave me here to bleed
Is it enough to die?
Somebody save my life
I'd rather be anything but ordinary please

نامه ای که هیچ گاه نوشته نمی شود...

به بهشت که رسیدی برایم نامه بنویس

حال که آنجا زندان ابدی توست

نامه را به باد بده تا برایم بیاورد

در جهنم باد بهشتی چه صفایی دارد!

اینجا هنوز کنار ساحل ایستاده ام

باد با موج می آید موج با آتش

آتش بر ساحل می بارد و من می سوزم

نامه را به باد نده

اینجا رویای ساحل بهشتی را باد می سوزاند

راستی شنیده ام بهشت زندان نیست

بهشتیان زندانی اند

کدوم درسته؟

دور هم باشیم به هر قیمتی

یا اینکه

هر قیمتی رو ندیم واسه دور هم بودن

...

گاهی وقتا هوس می کنم بیام یواشکی نگات کنم