آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

قصه‌ی شب

- می‌شه پیش شما بخوابم مادربزرگ؟

چرا رو تخت خودت نمی‌خوابی؟

- آخه...آخه...

ولش کن، بدو بیا زیر پتو

.

.

- مامان بزرگ!

جانم؟

- واسم قصه می‌گی؟

آره قربونت برم. قصه‌ی کدو قلقله زن خوبه؟

- نه

شنگول و منگول خوبه؟

- نه

پس چی بگم واست؟

- قصه‌ی بابا رو بگو مادربزرگ


پ.ن: نمی‌دونم شاید غصه از اونجا شروع شد که قصه رو خوب گوش ندادم


نظرات 7 + ارسال نظر
پرنده ی افسانه ای سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ق.ظ http://goyanderasti.blogfa.com

سلام..
فکر کنم اولین یادگاری این پست رو من گذاشتم...
موفق باشی... و چهارشنبه سوری مبارک

سلام..
درسته...
همچنین

مسافر تنها سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ق.ظ http://mehraboun.blogfa.com

یه چیزایی گرفتم ولی نمی دونم درسته یا نه؟

درسته

کیانا سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

خب دوباره گوش کن از اول اول با دقت

آره باید همین کارو انجام بدیم

تک درخت سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ب.ظ http://takderakht2224.blogfa.com/

نگران نباش بازم میگذره...

من سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ب.ظ http://www.tetta.blogfa.com

عسل خاتون شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ب.ظ http://asalkhatoon64.blogfa.com

از بن‌بست برگشتم
به خیابانی باز
بازِ باز
بیا نگاه کن
انتهاش
به هیچ جا نمی‌رسد

وحید پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ب.ظ http://neveesa.com

عالی بود ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد