آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

غم افزایی ۳


اول باید بگم منظورم شخص خاصی نیست. و مسائلی رو می خوام مطرح کنم که تو این چند سال وبلاگ خوندن دیدم. حتی ممکنه خیلی از همین مسائل واسه خودمم پیش اومده باشه. دوم این که من ادعای دونستن همه چیز رو ندارم و ممکنه خیلی از مسائل رو از قلم بندازم یا بعضی از مسائل رو اشتباه برداشت کرده باشم. پس بیایم با هم حالت های مختلف غم افزایی رو بررسی کنیم.
اون شیوه ی دستشویی رففتن بچه ها که قبلا بررسی کردیم خودش معادل یکی از حالت های غم افزایی بود. که البته برای جلوگیری از خشک بودن بحث اضافه کرده بودمش و میشه ندید گرفتش.به هر حال شرایط زیر رو در نظر بگیرید.
فرض می کنیم یه نفر میاد و تو وبش از یه غمی حرف میزنه. _ توجه کنید که ما این کارو به ذات غم افزایی نمی دونیم. یه غمی هست که مطرح شده. _ خب حالا در مقابل ما باید چه عکس العملی نسبت به این نوشته نشون بدیم؟ برای پاسخ به این سوال اول باید نویسنده رو خوب بشناسیم. دوم باید میزان بزرگی غم رو بدونیم. سوم باید بدونیم چند وقته که نویسنده همچین غمی داره. بعد از دونستن این مسائل، مناسب ترین عکس العمل را انتخاب می کنیم. این عکس العمل ها را ضمن بحث بررسی می کنیم.
قبل از این که ادامه بدیم به این نکته توجه کنید: گاهی فردی که مرتکب غم افزایی می شود، خود نویسنده است و گاهی هم مخاطب این عمل را انجام می دهد.
برای این که متوجه اهمیت ((شناخت از نویسنده)) باشیم با یه مثال بحث رو پیش می بریم.
فرض کنید فردی با جمله ی زیر وبلاگش رو بروز کرده.
او رفت.
حالا منظورش از این جمله چی بوده؟ او مرد، او مرا ترک کرد، او رفت به جایی دور، او از دل من رفت و...
او مرد که تکلیفش روشنه.( یا خودش مرد یا خودت کشتیش؟! درسته دیگه! نه؟! :دی )
او مرا ترک کرد خیلی پیچیده می باشد:
او با این که هر روز می زدمش، سیاه و کبودش می کردم، بهش فحش می دادم و با سیگار می سوزوندمش، نباید می رفت.
او با این که می دونست چقدر برام عزیزه و به خاطرش هر کاری می کنم رفت سراغ یکی دیگه.
او با این که مرا دوست داشت مجبور به ترکم شد.
و....
او رفت به جایی دور:
دیگه بر نمی گرده. یه سال دیگه بر می گرده. چند روز دیگه میاد. رفته سر کار شب بر می گرده!
او از دل من رفت:
او حاضر نشد با من بخوابه، دیگه دوسش ندارم!
او با من خوب رفتار نمی که، دیگه دوسش ندارم.
او به من جواب منفی داد، دیگه نمی خوامش.
او به من دروغ گفت، دیگه نمی خوامش.
او به من خیانت کرد، ازش متنفرم.
و....
حالا فکر کنید من بیام واسه حالت ترک کردن کامنت زیر رو بذارم.
اگه طرف هم جنس باشه: غصشو نخور، همشون نامردن.
اگه طرف از جنس مخالف باشه: غصشو نخور، اصلا لیاقتت رو نداشت. (:دی)
حالا این کامنت رو با حالت های مختلف ترک کردن ترکیب کنید ببینید چی می شه.مثل زیر که من با بدترین حالت ترکیب کردم:
تمام این کار ها مثل انرژی هسته ای حق مسلمت بوده رفیق!
کاش این کارارو با من می کردی عزیزم!
ادامه دارد...

نظرات 7 + ارسال نظر
سونیان سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:28 ب.ظ http://soniyan-ashegh.persianblog.ir/

البته همیشه هم نمیشه شخصیت نویسنده رو با یه نوشته فهمید
بعضیا خیلی تابلو و بعضیا خیلی مرموز هستن

حالا یه چیزی این همه غمو تحلیلو بررسی نکن چون یه وقت دیدی اومد سراغت
البته غم خیلی چیز خوبیه چون که بدون نبود غم شادی معنی پیدا نمی کنه






دلشکسته سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ب.ظ http://www.alachigheeshgh.persianblog.ir

سلام
از دست شما
باور میکنید چنان غمگین و ابری بودم که وقتی این مطلبت رو خوندم کلی خندیدم البته نگید دیوانه هستم
البته مطلبتون نه ینکه جک بوده باشه نه به ترکیب بندی و اون همجنس و غیر همجنستون خنده ام گرفت
وبلاگ نویسی بنظر من یه جور ازاد کردن درونیات و احوالات شخصیه یک نویسنده است البته تو وبلاگهای خاطره نویسی
من وقتی میگم دلم گرفت خودم میدونم از چی ولی مخاطب نمیدونه وتنها بهتره بهمون حس دلگرفتگی اکتفا کنه و نگه از چی و کی و ...
ولی یه چیز هدفتون از این چیه میخواین بگین نباید تو وبلاگها از احساساتتمون بگیم
خلاصه مطلبتون مفید هست ممنون

سلام
نه خواهش خودم سعی کرده بودم اینجوری باشه.خوشحالم که شد.


مهم نیست که ما چی دوست داریم مهم اینه که ما مخاطب رو به چه جهتی می فرستیم.
نه هدفم اصلا این نیست. غم افزایی تعریف شده است و تضادی با آزاد کردن درونیات و احوالات شخصی نداره.
ممنون از این که وقت گذاشتید.

مسافر تنها سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ب.ظ http://mehraboun.blogfa.com

بابا تا بیایم بفهمیم که طرف یکی دیگه رو پیدا کرده.
شوخی کردم.
راستی قضیه (دی) چیه؟

:دی

:d در یاهو می باشد اسمایل نیشخند

leila چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ق.ظ http://www.llleilaa.blogfa.com

زندگی داشتن دوست داشتنیها نیست

زندگی دوست داشتن داشتنی هاست...............خیلی جالب مینویسی از نوشتهات خوشم میاد




ممنون از لطفت

دلشکسته جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:04 ب.ظ http://www.alachigheeshgh.persianblog.ir

سلام
بقیه اش پس کوووووو

سلام
هنوز ننوشتم که

دلشکسته شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ http://www.alachigheeshgh.persianblog.ir

خب بنویسید دیگهههههههههههههههههههههههههههه
تهدید نبودهااا

leila شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ب.ظ http://www.llleilaa.blogfa.com

نه هوا ابریست، نه بارانی می بارد.پس بهانه ی دلم برای این همه سنگینی چیست؟ ... mamnon ke behem sar mizanii ko matlab jadidetttttt


ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد