آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

شهر من

در شهر من همه چیز سر جای خودش است
گنجشک ها غارغار می کنند
موش ها گربه می خورند
آب سر بالا می رود
شب ها خورشید معلوم است
مرغ ها شیر می دهند
آتش را با نفت خاموش می کنند

...

پ.ن: جمله ی آخر رو شما بگید.

نظرات 10 + ارسال نظر
لیـــ ـــ ـــلا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ http://artemis2010.blogfa.com

خیانت به معنای صداقت شده...

بی تفاوتی برچیده شده...

احساس هم نمرده...

کاش در شهر ما هم همه چیز سرجای خودش بود آقای وحید؛

خوش به حالتان با شهرتان...

آره واقعا خوش به حالم

لیلیl دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:11 ب.ظ http://www.llleilaa.blogfa.com

باز هم رسید شبی که حتی دیدن ماه هم در ایران سیاسی میشود

مسافر تنها دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:42 ب.ظ http://mehraboun.blogfa.com

آخ گفتی.
همه چیز قاطی پاطیه فقط مونده ما دور از جونمان ار ار کنیم.

:دی

پــانـــدول دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ http://pendulum.persianblog.ir/

مارو از نوشتن جمله آخر معاف کن

بده تیر خلاص رو دادم خودت بزنی؟

نیلوفر مردابی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ب.ظ http://www.mordab57.blogfa.com



فریاد آزادی را با گلوله خفه می کنند ...

تزویر را نماز شب می کنند

مادران را بی حرمت می کنند

عبای معنویت بر سر چهارپایان می کشند و ...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:09 ب.ظ

زنده ماندن برای مردن و مردن برای زنده بودن است.
۶۸۱۸۳

مسافر تنها سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:52 ب.ظ http://mehraboun.blogfa.com

شما جز اولی ها هستی.

چقدر بده رودربایستی:دی

دختر اسفند چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ http://www.alachigheeshgh.persianblog.ir

و زاغ را جای قناری میفروشند
معیار خوبی در تعدا برجهاست
کودکان مردان خانه اند
دستان پینه بسته نشان از عمر رفته دیگر ندارد
خلاصه چنان دنیا گشته از این وارونه ها پر
که روح از تن رخت بر نبسته جهنم را به جان و دل چشیدم

دختر اسفند چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.alachigheeshgh.persianblog.ir

سلام خوبین؟؟
جملات اخر اگه بی تناسب بود ببخشید یهو به زبون اومد و نوشتم تا از دلم باشه حتی با بی تناسب بودنش

سلام.ممنون
نه خوب بودن

نگار چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ب.ظ http://negarname.blogfa.com/

درد که دارند با سیلی صورت سرخ می کنند
عاشق که می شوند فرار می کنند

بهم بگو برای شاد شدن چه راههایی هست
تو وبلاگم



شما اول شادی رو تعریف کن واسه من

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد