آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

آرینوس

از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد...

غم افزایی ۴

امروز می خوام چند تا از حالت های غم افزایی رو بگم. حالت هایی که شاید در زمانی خاص شامل حال خودمم می شد. نویسنده ای رو فرض کنید که به خاطر یه غم کوتاه مدت یا حتی برای تنوع دست به سیاه نوشتن می زنه. بعد مثل دستشویی رفتن بچه ها کافیه یه عده هم این وسط پیدا شن، بیان بگن سیاه ننویس! دیگه مگه طرف ول می کنه! به قول بچه ها گفتنی تا نازکش داری ناز کن! البته بستگی به خصوصیات نویسنده هم داره ها. گاهی وقتا یکی پیدا می شه یه کامنت سیاه تر می ذاره و کم کم این غم رو در نویسنده بزرگ و نهادینه می کنه. مثلا طرف دوست پسرش داره دوش میگیره نمی تونه تلفنشو جواب بده. بعد این که نمی دونه، می شینه فکر و خیال می کنه که آره دیشب باهاش سرد خداحافظی کردم. بعدش شروع می کنه به عذرخواهی کردن با اس ام اس و هر گندی هم که طرفش نمی دونسته این مرتکب شده رو به نوعی با این کارش لو میده. بعد که می بینه نخیر جوابی نمیاد فکر فوکوله (:دی) که پیچیده شده و دست به آپ زیر می زنه:
نمی دانستم سر نخواستن من دعواست!
حالا کامنت رو نیگاه (ببینید):
ای روزگار! تازه شدی مث من! کی تموم میشه این زندگیه کوفتی خدا میدونه!
حالا این وسط طرف بعد یه دوش خوب به سراغ گوشیش می ره و می بینه که انگار روز شانسشه:دی اگه آدم عاقلی باشه از فرصت پیش آمده نهایت استفاده رو برای پیچوندن می بره.
گاهی وقتا هم نویسنده ای متوجه می شه که استعداد زیادی در سیاه نوشتن داره و دستش در استفاده از آرایه های مختلف ادبی تو این سبک خیلی بازه. پس میاد این استعداد رو پرورش میده و در این حالت غم افزا نویسنده هستش. این روند ادامه پیدا کنه اونایی که واقعا غم دارن مثل چوپان دروغی باهاشون رفتار می شه.آپ زیر رو نگاه کنید:

باید قلبم رو عمل کنم.پولشو ندارم و...

کامنت: خیلی قشنگ بود.کلی گریه کردم. (:دی)

فکر کنم دیگه لازم نباشه بگم که غم افزایی کار بدیه و بیایم انجامش ندیم.


نظرات 15 + ارسال نظر
leila یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.llleilaa.blogfa.com


کاش این دور و برا کلیسا بود حتما از فرط غم افزایی میرفتم راهبه میشدم....................

38479 دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ق.ظ

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادن حافظ رو واسه پستت باید به این نحو تغییر داد....
دوش وقت غصه از سحر نجاتم دادش!!البته با فرض اینکه اسم دختره سحر باشه!!
متن بالا اراجیفی بیش نبود!
داش من حرفت درسته ها اما هیچ ربطی به عنوانت نداره!!خوب بود میشستی راجع به غم و اندوه و این چیزا مینوشتی بعد این موضوع دوش و اعترافاتو تو پست دیگه ای مرطح میکردی.

38479

:دی
ممدک من من در مورد غم افزایی صحبت کردم نه در مورد غم/اینا با هم فرق داره/حالا این که معتقدی غم نباشه یه بحث دیگس.
هر چند در مورد دوش و اعتراف موافقم می شد جدا هم مطرحش کرد و حتی جنبه های طنزش رو هم برد بالا.
ممنون از این می خونی
ممنون از این که نظر دادی
ممنون از این که هستی

مسافر تنها دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ http://mehraboun.blogfa.com

موافقم وحید خان.

چان ایز بدر (بتر) دن خان

مریم دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.2377.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااااام !
من خوبم تو خوبی ؟
غم ها از تو دور باد و شادی هایت افزون باد !

سلام
ممنون
بله بله :دی

غزال ناصرپور فریور دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:20 ب.ظ http://www.az-hamin-khak.blogsky.com

سلام سلام
خوبم
خوبی؟
من که بسی خوشحالم به قولی همه چی آرومه من چقده خوشبختم!
میای پیشم؟
می خوام یه روز بارونیمو نشونت بدم
بدو
نظر می خاما اونم اساسی
منتظرتم!!!

سلام
خوبه که خوبی
مرسی
بله بله
میام
چشم
فعلا...

روزبه دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ

جالب بود
ولی اینجوری پیچوندن نامردیه وحید جون
و البته زیرکانه

این روزا چیزی که زیاد پیدا میشه نامرده گلم
و البته آدم زیرک:دی

a_great_mistake دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://mistakenworld.persianblog.ir/

این دو تا مثالی که زدی از این زاویه که من دارم نگاهش میکنم خیلی هم جالب و خنده دار هم هستن
خیلی این جور کامنتارو جدی نگیر معمولا برای اظهار همدردی از نوع کاستن درد طرف مقابل که یعنی تنها نیستی و یکی دیگه هم مثله تو هستش , هستن اینجور کامنتا

هنر نویسنده (که بنده باشم) زیاد بوده:دی و نه په!:دی

اوهوم

قالبت رو چک کن نتونستم کامنت بذارم!

دختر اسفند سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ http://www.alachigheeshgh.persianblog.ir

سلام
خوبین؟؟
حرفاتون درسته ولی این کامنت گذارها چند دسته اند
۱) بعضیاشون اصلا نمیدونن چی دارن میخونن و واسه اینکه بگن خوندن میگن امون از این زندگی
۲)بعضیاشون هم همون غم افزایی رو تو خونشون دارن با اینکه غمی ندارن
۳) بعضیاشون هم واقعا درد و رنج نویسنده رو حس کردن و هم واسه تخلیه ی خودشون هم واسه اینکه بگن تنها نویسنده دچار غم نیست ابراز تاسف و یا غم میکنن که واسه این نوع کامنت گذارها جای گله گی نیست
ولی من خودم به شخصه با اینکه حس کردم بعضی از این غمها رو ولی باز سعی میکنم غم افزایی تو وبلاگ دیگرون نداشته باشم
ولی تو وبلاگ خودم واسه ازاد کردن ذهنم حرفهامو میزنم ولی کمتر از واقعیتم

سلام
ممنون
به قولی خوب و بد قاطی هستن و جدا کردنش سخته
خوبه امیدوارم تو هدفت موفق باشی

عاطی و مژگان چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:00 ب.ظ http://www.lovelygirlsss.persianblog.ir

˙·٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠·˙
این کوچولو اومده بگه عاطی و مژگان آپن زودی بیا که چشم به راهتن....

این کوچولو اسمش چیه؟!

مژگان پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ق.ظ http://www.lovelygirlsss.persianblog.ir

سلام مرسی که بهمون سر زدی
وقتی اسمتو دیدم یه جوری شدم آخه از اسم وحید خاطره خوبی ندارم
بازم پیش ما بیا دوست خوبم

سلام/خواهش
خیلی ها از خودمم خاطره ی خوشی ندارن

چشم

منحنی پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ب.ظ http://monhaniezendegi.persianblog.ir


سلام.
با اینکه خیلیم ناراحت کننده بود نمیدونم چرا خنده م گرفت.
خیلی نمکی نوشتی.
منم امروز خل شدم.الکی میخندم.الکی خوشحالم.
خوش باشی دوست من

سلام
:دی
ممنون
تجربشو کردم قبلا. خنده خوبه. بخند
همچنین

دختر اسفند جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.alachigheeshgh.persianblog.ir

نمیبینم که اپ کرده باشین چراااااااااااااا؟؟؟؟؟؟

خودمم به این موضوع فکر می کنم.

Aliiiiiiiiiii شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.ali.mosafer.loxblog.com

سلام.@};-@};-

منتظرت میمونم. به منم سر بزن:)

سلام
چشم

عاطی شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ http://www.lovelygirlsss.persianblog.ir

سلام ممنون از حضورت
من آپم و منتظر حضور قشنگت

سلام/خواهش
ممنون از این که خبر دادید

علی شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ http://ali-neveshte.blogfa.com

سلام.
خوبی؟
وبت کیلی گشنگه...
به منم سر بزن.باشه؟

سلام
ممنون
لطف داری
باشه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد